یک روز پرشور در قلب علم و زندگی؛مرکز علمی کاربردی خانه کارگر شیراز
هنوز هم میتوان با امید و لبخند، جهانی زیباتر ساخت

مهدی بذرافکن:از لحظهای که پا به این مرکز میگذارم، انرژی مثبت فضا مرا در بر میگیرد. صدای خانم مدواری، مسئول آموزش، که با جدیت و دقت در حال هماهنگی امور آموزشی است، از دور و در حال صحبت با تلفن به گوش میرسد.
در راهروها، دانشجویان با شوق و انتظار در رفتوآمدند و منتظر شروع کلاسها هستند. اما آنچه بیش از همه توجهم را جلب میکند، روحیه نوعدوستی کارکنان این مرکز است. آقای رفیعی، مسئول برگزاری کلاسها، به دلیل مصدومیت مدتی است که غایب است، اما همکارانش با قلبی بزرگ جای او را پر کردهاند. این هفته، خانم سلیمانی این نقش را بر عهده دارد. نکته دلانگیزتر، حضور آدرینا، دختر زیبای خانم سلیمانی، است که همراه مادرش به دانشگاه آمده و مشغول انجام تکالیف مدرسهاش است. چهره متمرکزش مرا به سالهای دانشآموزی خودم و بعدش خاطرات شیرین همراهی با دخترم، پانتهآ، میبرد. آدرینا با حضورش، یادآوری میکند که کودکان، امید و شادی زندگیاند و حتی در محیطی علمی، رنگ و بوی زندگی را پررنگتر میکنند.
در طبقهای دیگر، به اتاق مدرسان نزدیک میشوم و در مسیر، لحظهای کوتاه با خانم آیلین صادقی، مدیر مرکز، دیدار میکنم. او در میان شلوغی روز، با همان متانت همیشگی، سلامی گرم میکند و به کارهایش ادامه میدهد. کمی آنطرفتر، اتاق آقای ربی، مسئول فرهنگی، قرار دارد. رفتار او چنان سرشار از ادب و احترام است که هر بار دیدارش، حس خوشایندی از فرهنگ و انسانیت را در دلم زنده میکند. محبت بیریای او، نمونهای از روح فرهنگی اینجاست.
اینجا، مرکز علمی کاربردی خانه کارگر شیراز، چیزی فراتر از یک محیط آموزشی است؛ جایی است که علم با زندگی گره خورده و هر گوشهاش داستانی از امید و همدلی روایت میکند. از تلاش بیوقفه کارکنان گرفته تا لبخند دانشجویان همهچیز در این مرکز حکایت از جریان زندگی دارد. اینجا هم علم و هم عشق به یادگیری، همکاری و انسانیت در هر لحظه اش موج میزند. یک روز در این مرکز، کافی است تا باور کنی هنوز هم میتوان با امید و لبخند، جهانی زیباتر ساخت.