کلاس نوشتِ دانشگاه(۳۰)درسهایی از اشتیاق و تعهد به یادگیری
تجربهای بهیادماندنی در کلاس دانشجویان مدیریت بازرگانی و مشاور املاک مرکز آموزش علمی کاربردی خانه کارگر شیراز

تدریس برای دانشجویانی که بیش از نود درصدشان در حرفه املاک مشغول به کار بودند، برایم چالشی جذاب بود. این اولین بار بود که کلاسی با چنین ویژگی مشترکی را هدایت میکردم، و باید اعتراف کنم که در ابتدا تصوراتم از این دانشجویان، شاید کمی کلیشهای بود.
فکر میکردم این دانشجویان، که همگی از فعالان بازار املاک هستند، صرفاً برای دریافت مدرکی که به پروانه کسبشان کمک کند، پا به دانشگاه گذاشتهاند. تصورم این بود که با گروهی مواجه میشوم که نگاهشان به تحصیل، صرفاً ابزاری و تجاری است. اما تنها پس از دو یا سه جلسه، متوجه شدم که چه اشتباه بزرگی کردهام.
دانشجویان این کلاس، برخلاف پیشداوریام، افرادی باسواد، پرانرژی و بهغایت علاقهمند به یادگیری بودند. آنها با شور و اشتیاق در بحثهای کلاسی شرکت میکردند و با تنوع سنی که داشتند، فضایی پویا و جذاب در کلاس ایجاد کرده بودند. حضور فعالشان در کلاسها، با کمترین غیبت، نشان از تعهد و علاقه واقعی آنها به یادگیری بود. این ویژگیها ضمن آن که کلاس را برای من بهیادماندنی کرد به من درس بزرگی هم داد؛ پیشداوریها میتوانند ما را از دیدن حقیقت بازدارند.
این تجربه به من آموخت که هر گروهی، فارغ از حرفه یا پیشینهشان، میتواند منبعی از انگیزه و دانش باشد. دانشجویانی که روزها در بازار پرهیاهوی املاک فعالیت میکردند، در کلاس درس با دقت و اشتیاق به تحلیل مفاهیم جامعهشناسی فرهنگی و تکنیکهای اقناع میپرداختند. این تضاد ظاهری بین شغل و علاقه به علم، برایم الهامبخش بود.
اکنون که به این تجربه نگاه میکنم، برای تکتک این دانشجویان آرزوی موفقیت دارم. امیدوارم این اشتیاق و تعهد به یادگیری را در تمام مراحل زندگیشان حفظ کنند. آنها به من نشان دادند که وقتی عشق به دانستن با پشتکار همراه شود، هیچ حد و مرزی نمیشناسد.