کلاس نوشت(۵۰)تمرینی که سوگیریهای شناختی را در کلاس عیان کرد
داستان متفاوت درس مبانی ارتباطات و رسانه شناسی در مرکز آموزش علمی کاربردی غدیر
مهدی بذرافکن:طبق برنامه از پیش تعیینشده تنها جملهای روی تخته نوشتم: «امروز کلاس تعطیل است.»
پس از آن از دانشجویان خواستم برداشت خود را از این جمله بنویسند. نتیجه اما جالب بود: بیش از ۱۳ برداشت مختلف از یک جملهی کوتاه.
برای برخی جمله یعنی «استاد امروز نمیخواهد درس بدهد.» برای برخی دیگر «خبر بهنوعی آزمایش است و کلاس واقعاً تعطیل نیست.» بعضیها احتمال دادند «اتفاقی افتاده» عدهای فکر کردند «کلاسِ امروز مفهومی است نه عملی» و حتی کسانی بودند که تصور کردند «استاد میخواهد درباره شایعه، غلطخوانی یا رسانه صحبت کند».
این تنوعِ برداشت تصادفی نبود. موضوع درس دیروز ما «سوگیری شناختی» بود؛ همان سازوکار پنهانی که ذهن ما از طریق آن اخبار و پیامها را نه آنگونه که هستند بلکه مطابق انتظارات، پیشفرضها و خواستههای خود دریافت میکند.
در کلاس دیروز انواع سوگیریها را مرور کردیم: از تأییدطلبی و هاله ای تا اثر منفی گرایی و پیش داوری و…. اما آنچه تمرین دیروز را ویژه کرد مشاهده زنده این واقعیت بود که حتی یک پیام کاملاً روشن وقتی وارد ذهنهای متفاوت میشود به نسخههای مختلفی از واقعیت تبدیل می شود.
اینکه دانشجویان یک جمله ساده را به بیش از ۱۳ شکل مختلف تفسیر کردند شاید بیش از هر مثال دیگری نشان میدهد چرا جهان ارتباطات، رسانه و حتی سیاست تا این اندازه پیچیده شده است. حقیقت همیشه همان یک جمله روی تخته است؛ اما جهان ما را برداشتهایی میسازد که هر ذهن به شیوه خود تولید میکند.
شاید مهمترین درس دیروز همین بود: قبل از آنکه پیامها را بپذیریم، باید یاد بگیریم چگونه ذهنمان آنها را میسازد.





