گوهر سپاس در هیاهوی روزگار…

آقای حمید رضایی، یکی از نیروهای کادر زحمتکش مرکز علمی کاربردی خانه کارگر شیراز، از آن دست آدمهاست که حضورش گرما و امید را به ارمغان میآورد. او با چهرهای گشاده و روحی سرشار از انرژی مثبت، گویی خستگی را به زانو درآورده و مهربانی را چون جامهای بر تن کرده است. در نگاهش میتوان صداقت را خواند و در رفتارش، مناعت طبعی را دید که کمتر کسی به آن آراسته است.
جملهای که او در معرفی واتساپش نوشته، ساده اما عمیق است: «خدایا بابت همه چی شکرت». این چند کلمه، هم آیینهای از روح سپاسگزار اوست، هم درسی بزرگ برای ماست. در دنیایی که شکوهها و گلایهها گاه گوشها را پر میکند، او انتخاب کرده که شکرگزار باشد؛ شکرگزار نعمتهایی که شاید در نظر دیگران کوچک بیایند، اما در قلب او ارزشی بیپایان دارند. این نگاه، ما را به تأمل وا میدارد: آیا ما نیز میتوانیم در میان سختیها، دمی بایستیم و به جای ناسپاسی، لب به شکر بگشاییم؟
آقای رضایی، با سادگی و بزرگواریاش، یادمان میدهد که زندگی، مجموعهای از لحظههای کوچک اما ارزشمند است. او نشان میدهد که خوشرفتاری و مناعت، نه با ثروت که با قلب ساخته میشود. باشد که ما نیزراهمان را با نور سپاس و مهربانی روشن کنیم.