کلاس نوشتِ دانشگاه(۴)/یک مرد نیک اندیش…
قصد دارم از این ترم «تجربه نگاری» هایم را از تدریس در کلاس های درس به اشتراک بگذارم. این «تجربه نگاری» ها، هم برای خودم خوب است -تا با مقایسه کلاس ها بتوانم در پایان ترم، تصویری از عملکردم داشته باشم و بر اساس آن به برنامه های بهتری برای آینده برسم-والبته برای دیگرانی که بعدها به حوزه تدریس ورود می کنند با مطالعه این تجربه نگاری ها شاید بهره ای بِبَرند. و در نهایت این که اگر این خاطره نگاری ها ادامه یافت و اگر بازخورد خوبی داشت بعدها کتاب شوند.برای نام این خاطره نگاری ها در نهایت به «کلاس نوشت» رسیدم.
امروز جمعه بیستم مهرماه 1403 از صبح ساعت هشت تا ساعت حوالی ۱۶ دانشگاه بودم.
آدینه ها درس های خبرنویسی، وبلاگ نویسی،جامعه شناسی فرهنگی و ارتباط با رسانه دارم.
یکی از نکات خوب دانشگاه، اتاق مدرسان یا اساتید است.
بین کلاس ها و هنگام استراحت، گعده خوبی از بحث و تبادلنظر بین دوستان شکل می گیرد.
گفتمان هایی که برای من محلِ یادگیری علم و تجربه اساتیدی است که هر کدام در حوزه ای مشغولند.
یکی از اساتید با سواد،جنتلمن و خوش سخن، جناب دکتر سیدجواد هاشمی است؛ رییس فعلی دانشگاه پیام نور آباده که سابقه ریاست در دانشگاه های پیام نور سپیدان و مرکز علمی کاربردی شهرداری های شیراز را در کارنامه پربار خود دارد.
استاد هاشمی زیبا سخن می گوید. بی آلایش و خودمانی.
همین بی تکلف بودن -البته همراه با سواد بالای اوست- که باعث می شود از حرف ها و تجربیاتش دلنشین باشد.
هر آدینه یکی از خوشبختی های من مصاحبت با چنین بزرگوارانی است.