کلاس نوشتِ دانشگاه(۱۶) اتفاقات جالب هفته اول درس مبانی جامعه شناسی در دانشگاه آزاد شیراز
قصد دارم از این ترم «تجربه نگاری» هایم را از تدریس در کلاس های درس به اشتراک بگذارم. این «تجربه نگاری» ها، هم برای خودم خوب است -تا با مقایسه کلاس ها بتوانم در پایان ترم، تصویری از عملکردم داشته باشم و بر اساس آن به برنامه های بهتری برای آینده برسم-والبته برای دیگرانی که بعدها به حوزه تدریس ورود می کنند با مطالعه این تجربه نگاری ها شاید بهره ای بِبَرند. و در نهایت این که اگر این خاطره نگاری ها ادامه یافت و اگر بازخورد خوبی داشت بعدها کتاب شوند.برای نام این خاطره نگاری ها در نهایت به «کلاس نوشت» رسیدم.
اولین هفته تدریس در دانشگاه آزاد شیراز با تجربه های تازه ای برایم همراه شد.
این ترم درس «مبانی جامعه شناسی» را با دانشجویان روانشناسی دارم.
سه کلاس هر کدام بین ۵۰ تا ۶۰ نفر جمعا حدود ۱۷۰نفر دانشجویان ترم یک و جدیدالورودی که اغلب سنین ابتدای جوانی را می گذرانند.
به هر حال نسل جدید هستند. به اقتضای سن و سالشان دوست دارند خودنمایی کنند که کاملا طبیعی است.
من سعی می کنم درکشان کنم.به هر حال من هم زمانی هم سن و سال این ها بوده ام و شرایط مشابهی داشته ام. من هم روزگاری دوران ابتدای جوانی بودم و جویای نام و نشان،دنبال فرصتی می گشتم تا خودم را نشان دهم. جوانی هست دیگر،غیر از این باشد عجیب است.
بر همین اساس سعی می کنم تا حد امکان آنان را در بحث های درسی مشارکت دهم. به نظراتشان حتی اگر مخالف نظرم باشند احترام بگذارم و تا حد توان آنها را اقناع کنم.
اداره کلاس ۵۰ یا ۶۰ نفره در صورتی که دانشجوها همکاری نکنند سخت است . خوشبختانه اما هر سه کلاس دانشجویان ترم اولی رشته روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز برای برگزاری کلاس به بهترین شکل همکاری کردند تا هفته اول با خاطرات خوب و امید به روزهای بهتری طی شود.
برای جلسه اول بیشتر، بحث آشنایی با دانشجویان و انگیزه آنها از انتخاب رشته مورد نظرشان بود.
البته ضمن معرفی و آشنایی از آنها خواستم در بحث های جامعهشناسی و ارتباط جامعهشناسی با روانشناسی هم مشارکت کنند که اتفاقا همکاری دانشجوها در موضوعی که عرض کردم تحسین برانگیز بود.
برای آنها از اهمیت شناخت جامعه و آگاهی از مسایل روزانه گفتم و این که روانشناسان باید از رویدادهای پیرامونی مطلع باشند چون اگر جز این باشد آنها چگونه می خواهند به مشکلات افراد جامعه رسیدگی کنند؟
نکته قابل تامل اما دغدغه جمع قابل توجهی از دانشجوها در دو موضوع زیر بود:
۱- دیدگاه مردم نسبت به روانشانسان
۲- دیدگاه مردم نسبت به کسانی که نیازِ مراجعه به روانشاس پیدا می کنند
در مورد نخست سوال بعضی از آنها درباره این بود که چرا برخی از افراد جامعه به روان شناسان، آنچنان نگاه مثبت و قابل اعتمادی ندارند؟
این سوال و نظر عده ای از دانشجوها بود که البته موافقین و مخالفینی داشت و من اجازه دادم دو طیف مخالف و مخالف نظراتشان را بیان کنند و بعدش به صورت علمی به این دیدگاه پرداختیم.
مورد دوم که مطرح شد نگاه بعضی مردم به افرادی است که به روانشناسان مراجعه می کنند.
این بحث مطرح شد که در جامعه این گونه تصور می شود هر کسی به روانشناس مراجعه کند لابد مشکل روانی حادی دارد.
درباره این موضوع هم تا جایی که وقت بود صحبت کردیم و تقریبا به نتایج خوبی رسیدیم.
♦♦♦♦
از هفته دوم سراغ مبانی جامعه شناسی می رویم. برای این درس طبق سرفصل های پیشنهادی دانشگاه ، کتاب «مبانی جامعهشناسی» نوشته بروس کوئن را کتاب کامل و خوبی دیدم که با موضوع علوم اجتماعی پژوهش جامعهشناختی و رشتههای تخصصی، اجتماع شهری و اجتماعی روستایی، جامعهشناسی در 501 صفحه به چاپ رسیده است.
نکته ها:
اتاق گروه روانشناسی دانشگاه آزاد هر روز میزبان دانشجویانی است که هر کدام برای کاری در زمینه درس و سوالات انتخاب واحد و… مراجعه می کنند.
در این بین برخورد توام با صبر و حوصله دکتر یزدان فر و همچنین سرکار خانم امیری ستودنی است.
مخصوصا خانم امیری که به صورت ثابت در اتاق گروه روانشناسی حاضر است و همواره پاسخ گوی مراجعان.
تسلط به موضوعات به همراه حسن رفتار حتی در شلوغ ترین زمان کاری از ویژگی های خوب خانم امیری و البته دکتر یزدان فر(مدیر گروه) است.