کلاس نوشتِ دانشگاه(۲۰) خودنمایی «فشار نقش» برای من
در کتاب ارایه شده برای درس مبانی جامعه شناسی که این ترم در خدمت دانشجویان دانشگاه آزاد بودم در فصل پایگاه اجتماعی به «فشار نقش» ها اشاره شده و در توضیح بیشتر آمده:« گاه اتفاق می افتد که فرد در انجام نقشی که از او انتظار می رود،دچار مشکل می شود و این به دلیل تعارض نقش ها و وظایف یا انتظاراتی است که در قبال آن نقش وجود دارد. این تعارضات ممکن است هنگامی ظاهر شود که طرف مقابل نقش،انتظارات متفاوتی از دارنده نقش دارد مثلا انتظار می رود که استاد دانشگاه همزمان که ارتباط مناسب و دوستانه ای با دانشجویان داشته باشد اما در عین حال باید تصمیمات صحیح و اصولی بگیرد تا نظم کلاس حفظ شود و حقی از دانشجویان تضییع نشود.»
من همیشه سعی می کنم رابطه مناسب و تعریف شده ای با دانشجویان داشته باشم؛طوری که هم احترام استاد حفظ شود و هم تکریم دانشجو.
البته که من خود را استاد نمی دانم. با این حال می بایست حرمت ها همیشه حفظ شود.
روز گذشته «فشار نقش» را با تمام وجود لمس کردم وقتی بین دو راهی حذف و عدم حذف چند دانشجوی همیشه غایب مانده بودم.
سه نفر از دانشجویان یکی از کلاس های دانشگاه علمی کاربردی سر هیچ کدام از کلاس هایشان حاضر نشده بودند. کلاس ها هم، تمام و زمان امتحانات نزدیک.
اگر آنها را حذف نمی کردم به قانون بی اعتنایی، در حق دانشجویان همیشه حاضر جفا و حرمت دانشگاه هم خدشه دار می شد؛دانشجویانی که در طول ترم یک بار هم ندیده بودمشان.
در نتیجه راه درست را در پیش گرفتم و آنها را حذف کردم با این حال نارحت شان هستم که بار وقت و هزینه دوباره بر دوششان است.
اینجاست که فشار نقش خودنمایی می کند. بین یک دوراهی سخت که انتخاب هر راه، ناراحتی در پی دارد…