از نسیم شیراز تا لبخند استاد؛قصهای از انرژی و الهام در شنبهها

♦مهدی بذرافکن/مدرس دانشگاه
کلاس مبانی جامعهشناسیام ساعت 7 و 30 دقیقه آغاز میشود، اما من زودتر، پیش از ساعت ۷، آنجا هستم. در این صبحهای دلانگیز، همیشه یک چهره آشنا در دفتر اساتید همراهم میشود؛دکتر علیاکبر هژبری، استادی باسواد، همکاری خوشبرخورد و سرشار از انرژی. او از آن آدمهاییست که انگار تعلقی به دنیا ندارد و زندگی را با لبخندی سبکبال مینگرد. روحیه شادش مثل آفتابی گرم، به همه اطرافش انرژی مثبت میپاشد.
وقتی با او گپ میزنم، انگار زمان تندتر میگذرد. از دانش عمیقش تا شوخطبعیاش، همهچیز در او تحسینبرانگیز است. این دیدارهای کوتاه صبحگاهی، پیش از شروع کلاس، به من انگیزهای مضاعف میدهد تا روزم را با شور و اشتیاق آغاز کنم. دانشگاه برایم فقط جای تدریس نیست؛ جاییست که با آدمهایی مثل دکتر هژبری، زندگی را عمیقتر حس میکنم. این صبحهای شنبه، با هوای دلپذیر و حضور چنین استادی، به لحظههایی ناب تبدیل شدهاند که نهتنها به من، بلکه به همه اطرافیان، حس خوب زیستن را هدیه میدهند.