کلاس نوشت(۳۶)اولین برخورد، نخستین برداشت؛شروعی متفاوت برای یک درس جدی
از گفتوگوی دانشجویی تا کشف اهمیت وقتشناسی استاد

از آنجا که دانشجویان هنوز مرا ندیده بودند و نمیشناختند، وقتی وارد کلاس شدم سه نفر بیشتر حضور نداشتند. خودم را معرفی نکردم و کنارشان نشستم. شروع کردیم به گفتوگو؛ از شناختشان نسبت به استاد این درس پرسیدم. طبیعتاً اطلاع چندانی نداشتند، اما یکی از دانشجویان گفت از دیگران پرسیدهایم و شنیدهایم که «استاد بذرافکن» روی فعالیت کلاسی خیلی تأکید دارد و همین مسئله در نمره هم تأثیرگذار است.
در حدود بیست دقیقه اول، دانشجویان جدید یکییکی وارد کلاس شدند و همه با این تصور که من هم یک دانشجو هستم، خیلی راحت و بیپرده صحبت میکردند. وقتی بعداً گفتم که خودم استاد این درس هستم، چهرههای متعجب و دیدنیشان برایم جالب بود.
البته این کار بیهدف نبود. خواستم از همان ابتدا فضایی ارتباطی ایجاد کنم و به شکلی تجربهای رسانهای در کلاس رقم بزنم. برای من مهم بود بدانم وقتی استاد دیر وارد کلاس میشود، نگاه و برداشت دانشجویان چیست. جالب اینجاست که یکی از دانشجویان(خانم مویدی) درست در همین گفتوگوها از استادی مثال میزد که همیشه وقتشناس و آنتایم است؛ نشانهای روشن که وقتشناسی برای دانشجویان ارزش بالایی دارد.
با همه اینها جلسه امروز برایم انرژیبخش بود. با وجود اینکه ساعت شروع کلاس ۷ و۳۰صبح بود، تا حوالی ۸ تقریباً همه دانشجویان حاضر شدند. همین نشان میدهد با کلاسی علاقهمند و پرانگیزه طرف هستم؛ جمعی که بیشترشان هم در ترمهای پایانی هستند. این آغاز امیدوارکنندهای برای درس به نظرم آمد.
اینستاگرام