مجتبی سقوط نکرد، فقط مسیر پروازش عوض شد

او روزی چترباز بود، مردی از آسمان، و هنوز هم هست. فقط حالا آسمانش درون خودش است. حادثهای جسمش را محدود کرد اما روحش را نه. برخلاف بسیاری که از حادثه، توقف میسازند، مجتبی مسیر تازهای برای پرواز پیدا کرد؛ از حرکت روی زمین تا اوج گرفتن در روان انسانها. ادامه تحصیل داد، مشاور شد، پژوهشگر شد، و حالا الهامبخش بسیاری است که شاید سالمترند اما امیدشان زمینگیر شده.
وقتی او را دیدم لبخندش همان بود. آرام، متین، و در عین حال پر از نوری که از درون میتابد. به خودم گفتم:
بعضی وقت ها خدا بعضی آدمها را میفرستد تا یادمان بیندازند که زندگی را هنوز میشود ادامه داد… حتی با دو عصا، حتی با زخم، حتی بعد از سقوط.
نکته:
این دیدار اتفاقی، در دانشگاه غدیر انجام شد. در جلسه ای که برای یک تحقیق علمی، خانم دکتر کشتکاران،آقای دکتر عمادی، مهندس عمرانی،همراه سه دانشجوی خوب دانشگاه(خواهران شریعتی و خانم قائمی) که قرار است در این تحقیق مشارکت کنند حضور داشتند.
زحمت ثبت تصویر هم بر عهده آقای صبری کارشناس آموزش بود.






