وبلاگمطالب آموزشی

«تودرتو» نمونه‌ای از بلوغ فرهنگی در سازمان‌ها/نشریه‌ای که از درون خود را نقد می‌کند

صفحه‌آرایی منظم، فونت‌های هوشمند و رنگ‌های باقاعده؛امضای یک طراح آگاه

مهدی بذرافکن:چند هفته‌ای است در راهروهای مرکز آموزش علمی‌ـ‌کاربردی غدیر، نام «تودرتو» بیشتر به چشم می‌آید. نشریه‌ای کوچک اما با هویتی مشخص. در نگاه اول شاید لوگویش کمی گنگ به نظر برسد اما وقتی چشم عادت می‌کند می‌فهمی پشت همین طراحی خاص، تفکری وجود دارد.

گرافیک و صفحه‌آرایی، «تودرتو» امتیازهای قابل توجهی دارد. ساختار سه‌ستونی صفحات، چینشی کلاسیک و هوشمندانه است. مدلی که به‌درستی برای نشریات داخلی انتخاب شده.

طراح درک دقیقی از تعادل سفید و سیاه صفحه دارد و از رنگ‌ها به‌عنوان ابزار ارتباطی استفاده می‌کند نه وسیله تزئین. همین که از «رنگ‌پاشی بی‌قاعده» پرهیز شده و هر رنگ در خدمت پیام بصری است، یعنی طراحی با ذهنی آموزش‌دیده انجام شده است.

هرچند جای اصلاحاتی هم هست:لوگوی نشریه با اینکه از نظر مفهومی جذاب است، از لحاظ خوانایی ضعف دارد؛ لوگو در رسانه چاپی باید در نگاه اول دیده و خوانده شود نه اینکه مخاطب به دنبال کشف آن باشد. همین‌طور استفاده از قاب‌های دایره‌ای برای تصاویر هرچند تنوع بصری می‌آورد اما در برخی موارد به هدر رفت فضای مؤثر صفحه و افت تمرکز بصری منجر می‌شود. با این حال انسجام بصری میان فونت‌ها، نظم ستون‌ها و انتخاب تیترها، نشان از یک مدیر هنری آگاه دارد.

اما نقطه قوت اصلی «تودرتو» در گرافیکش خلاصه نمی‌شود؛در محتواست که جان می‌گیرد. درحالی‌که بسیاری از نشریات داخلی به‌ویژه در نهادها و موسسات به تریبون تبلیغاتی مدیران تبدیل می‌شوند، «تودرتو» مسیر متفاوتی را برگزیده است؛ زبان نقد. آن هم نه نقد تلخ یا گزنده، بلکه نقدی هوشمندانه، صمیمی و طنزآمیز.

وقتی نشریه‌ای داخلی به خودش جسارت می‌دهد تا بعضی سردرگمی‌ها و ناهماهنگی‌های مجموعه را حتی در قالب طنز بیان کند -مثلاً در مطلبی با عنوان «قطب‌نمای متحرک»- یعنی به بلوغ سازمانی رسیده است. طنز اینجا تخریب نیست،ابزار همدلی است. یا آنجا که در یادداشت «بهار نکو؛ یک پیکر چند پاره» به بعضی شکاف‌های-هرچندکوچک- میان زیرمجموعه‌ها اشاره می‌شود، نویسنده در واقع به دنبال درمان است، نه احیانا انتقام.

«تودرتو» نمونه‌ای از بلوغ فرهنگی در سازمان‌ها/نشریه‌ای که از درون خود را نقد می‌کند

این سطح از آگاهی در محتوای یک نشریه داخلی بدون شک از سیاست‌های مدیریتی باز و اعتمادآفرین سرچشمه می‌گیرد. مدیری که اجازه می‌دهد کارکنانش با نام مستعار یا حتی بی‌نام دغدغه‌های خود را بیان کنند در واقع فضای نقد سالم را می‌پذیرد. این نگاه معمولا روحیه مشارکت را بالا می‌برد و احتمالا به رشد فرهنگی سازمان منجر می‌شود.

«تودرتو» از دل خود می‌گوید.از درون مجموعه‌اش، برای همان مجموعه. و این اصالت ارزش آن را چند برابر می‌کند. در آینده شاید همین صفحات ساده و صادق، به اسنادی فرهنگی تبدیل شوند که نشان می‌دهند روزی در میان مشغله‌های اداری و ساختارهای سازمانی، هنوز کسانی بودند که حقیقت را گفتند و هنوز مدیرانی بودند که اجازه بیان حقیقت را دادند.

معتقدم نشریاتی از این دست،حافظ روح سازمان‌اند و اگر روزی در تاریخ این مجموعه ورق بخورد، نام «تودرتو» مثل نخ قالی ایرانی خواهد درخشید. نشانه‌ای از فرهنگی زنده که حتی در دل ساختار اداری، جرأت گفتن داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اینستاگرام مهدی بذرافکن
دکمه بازگشت به بالا