
در این بین، تلویزیون به عنوان رسانهای فراگیر و در دسترس، نقشی بیبدیل در آموزش حقوق شهروندی دارد؛ حقوقی که دانستن و مطالبهکردن آن، یکی از پایههای جامعه مدنی است.
تلویزیون میتواند با ترکیب سه عنصر اصلیِ آگاهیبخشی، الگوآفرینی و گفتوگوسازی اجتماعی، شهروندان را از سطح اطلاع به سطح آگاهی و در نهایت به کنش آگاهانه برساند.
برنامههای ترکیبی، مستندهای اجتماعی و حتی مجموعههای نمایشی به شرط آن که بر پایه تحلیل درست مخاطب و با درک سواد رسانهای جامعه تولید شوند قادرند مفاهیمی چون حق مشارکت، حق اعتراض قانونی، مسئولیت اجتماعی و احترام به قانون را به زبانی ساده و تأثیرگذار تبیین کنند.
در کنار تلویزیون، شبکههای اجتماعی با سرعت و گستردگی خود بستر تازهای برای تعامل دوسویه فراهم کردهاند. اما هنوز تلویزیون از منظر اعتماد عمومی و قدرت نمادسازی، جایگاهی متمایز دارد. چنانکه میتواند پلی باشد میان روایتهای رسمی و تجربههای روزمره مردم، و اینگونه آموزش حقوق شهروندی را از قالب آموزشی خشک، به تجربهای ملموس و جذاب بدل کند.
برای تحقق این نقش تلویزیون باید از رویکرد خطابهای و یکسویه فاصله بگیرد و به زبان گفتوگو، پرسش و روایت نزدیک شود.
رسانهای که بتواند شنیدن را به اندازه گفتن ارزشمند بداند در حقیقت گام بلندی در مسیر نهادینهکردن حقوق شهروندی برداشته است.
این یادداشت را برای سایت قانون شهر نوشتم/لینک دسترسی





