دانشگاه

کلاس نوشتِ دانشگاه(۳۱)آخرین کلاس، پژواک جملات ماندگار

دانشجویانی اغلب شاغل و سرشار از دغدغه‌های فرهنگی‌اند

آخرین جلسه کلاس این ترم با دانشجویان رشته امور فرهنگی مرکز آموزش علمی‌کاربردی غدیر شیراز، لحظه‌ای بود که کلمات، قلب و روح کلاس را به تصویر کشیدند.
نوشته:مهدی بذرافکن

نوشته:مهدی بذرافکن

مدرس دانشگاه/فعال سواد رسانه ای/دانش آموخته دکترای فرهنگ و ارتباطات/مدیر واحد فرهنگی دیجیتال رسانه نگاران

این دانشجویان، که اغلب شاغل و سرشار از دغدغه‌های فرهنگی‌اند، در طول ترم با پرسش‌ها و ایده‌هایشان کلاس را به فضایی پویا تبدیل کرده بودند.

در جلسه پایانی، پس از مرور مختصر مباحث ترم و صحبت درباره شیوه برگزاری کلاس،از آن‌ها خواستم جمله‌ای درباره کلاس و مفهوم فرهنگ بنویسند. نتیجه، مجموعه‌ای از جملات عمیق و تأمل‌برانگیز بود که هر یک پنجره‌ای به نگاه آن‌ها به فرهنگ و هویت باز می‌کرد.

یکی از دانشجویان نوشت: «گوشه‌ای دنج و صمیمی که با تمام وجود دلش برای فرهنگ اصیل ایرانی و اعتلای آن می‌تپید.» این جمله، چنان با احساس و دقیق بود که انگار نبض کلاس را در کلماتش ثبت کرده بود.

دیگری کلاس را این‌گونه توصیف کرد: «کلاس دولت و فرهنگ، پنجره‌ای به سوی درک عمیق‌تر ریشه‌ها و ابعاد متنوع هویت انسانی باز می‌کند.» این جمله، عمق نگاه او به پیوند فرهنگ و هویت را نشان می‌داد.

دانشجوی دیگری نوشته بود: «این کلاس، جایی بود که فرهنگ را نه فقط آموختیم، بلکه زندگی کردیم.»

کلاس نوشتِ دانشگاه(۳۱)آخرین کلاس، پژواک جملات ماندگار

یکی دیگر با ظرافت افزود: «فرهنگ، پلی است که گذشته را به آینده متصل می‌کند، و این کلاس، معمار این پل بود.»

این جملات، که با دست‌خط خودشان روی کاغذهای کوچک نوشته و به تخته وایت‌برد چسبانده شد، گویی روح جمعی کلاس را به نمایش گذاشت. هر جمله، بازتابی از تجربه‌ای مشترک و عشقی عمیق به فرهنگ بود.

در کنار حضور «آقا نیکان»، مهمان کوچک‌مان که با شیطنت‌هایش فضای کلاس را شادتر کرد، این جملات و عکسی که با آن‌ها گرفتیم، خاطره‌ای ماندگار ساخت.

کلاس نوشتِ دانشگاه(۳۱)آخرین کلاس، پژواک جملات ماندگار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا